درباره ی كتاب ِ سترگِ شـاهـنـامه  ،تا كنون بزرگان و انديشمندان بسياري در جاي جاي اين كره خاكي سخن ها رانده اند و تفسير ها نوشته اند، كه بيـان و زبان و قلم آن ها  چنان پر مغز و  وَزين بوده است كه جايي براي كوچك مقداري چون بنده ی ناچيزنمي ماند، تا سخني،  كه آن هم از آموخته هايِ اين بزرگـان  است دوباره بيان كنم  يا قلمي ناتوان بِفَرسايم، آن چه كه مرا به نوشتن درباره ی جواهر نامه، پند نامه، زندگي نامه و … بالاخره شاهنامه عظيم فردوسي واداشت، تنها و تنها دِيني است كه بدليل آموخته هايم از سخن هاي پاك  و بلند پايه ی فردوسي در وجودم احساس مي كنم.

زيرا انديشه هاي والاي حكيم توس وَراي آن است كه شاهنامه را تنها كتابي حماسي و ملّي بدانيم و هدف آن راتنها به زنده كردن زبان پارسي و نگاهداري از داستان هايِ ملّي ايرانيان مختصر گردانيم.

شاهنامه كتاب زندگي است، سراسر پُر از پند و اندرز هاي گران مقدار، براي بكاربَري در تمامي امور زندگي مي باشد.

شاهنامه كتاب بندگي است، كه سرتاسر ستايش و ثناي ِپروردگار ِبزرگ است و در دل داستان هاي نغز آن  اثرات توکّل، صبر، شُكر، توبه، توحيد، محبّت  و رضاي به ذات باريتعالي در زندگي پهلوانان آن هُويدا است.

شاهنامه كتاب ِعشق است، كه در آن درسِ دل دادگي و سر سپردن به راه معشوق را بيان مي كند.

شاهنامه كتاب تفكّر  است، انديشيدن به چرايي ها و  چگونگي رويداد ها و پند گرفتن از آن ها است.

شاهنامه كتاب حركت است، تنها اثري است كه وقتي آن را در حالت دِرازكش و استراحت مُطالعه مي كني، بي اختيار مي نشيني، گرم مي شَوي و نيرو مي گيري، دوست داري پهلوان باشي، ايثار كني، اختراع كني، بسازي و از خود ا ثري نيكو بر جاي گذاري.

شاهنامه كتاب تربيت است، كه چگونه به تمامِ موجودات هستي احترام گذاري، چگونه حُرمت و ارزش بزرگان و پيشكسوتان را نگاه داري، قدرشناس باشي و جوانمردي پيشه كني.

شاهنامه كتاب محبّت و اُنس است، كه چگونه دوست بداري و از دشمني بپرهيزي.

شاهنامه كتاب سلوك است، كه چگونه در راه شناخت خود و حقيقت گام برداري و در برابر موانع ِرشد معنوي راه كارهاي درست را انتخاب كني.

بدون هيچ شكي و بدون هيچ كوته  نَظَري و باتنگ بيني و يك سويه نگري بِراستي مي‌توان گفت كه، كتاب شاهنامه ی فردوسي مادَر و خاستگاهِ زايشِ تمام ِكتاب هاي ادب پس از خود است. چرا كه در هيچ اثر ريز و دُرشتي از شاعر حماسه سرا گرفته تا عارف غزل سرا و از نثر نويسِ تاريخ پژوه گرفته تا نظم سُراي داستان گوي نيست كه از پند ها ـ داستان ها ـ عبرت ها و نام هاي نيك و بَد شاهنامه  در نوشتار خود بهره نگرفته باشد. شايد كتاب شاهنامه كتاب عِرفان  نيست و آن را كتابي حماسي گويند امّا اگر از عرفان ،هدف معني و مفهوم آن، يعني آگاهي و بينش به زندگي باشد .كتابي است عارفانه، شايد كتاب شاهنامه  در ديد نخست يك مثنوي عاشقانه نباشد، اما اگر از عشق، درك ِمعني و مفهوم حقيقت  و سر سپردن به فرمان معشوق و زِدودن هر گونه دورنگي و پليدي است و صاف كردن و زُلال نمودن دِل و انديشه است، داستان سياوش ـ داستانِ يك عشق است ، داستان  جوانمردي و پاكي و عاشقي است ،كه جز به رضاي معشوق كاري از قهرمان داستان سر‌نمي زند .

شاهنامه كتابِ، رمز است، هنگامي كه داستان هاي فريدون، كيخسرو، كي كاووس، اَكوان ديو، بيژن و منيژه و سياوش را ژرف تر مي خوانيم كليد مشكلات آدمي و راه هاي آزادي از بند هاي محدود كننده خود را پيدا مي كنيم. بر گرفته از کتاب انسان وعرفان ازحماسه فردوسی تا مولانای رومی، نگارش دکتر فرید ابوالحسن قره داغی 1389